حجم سنگین نبودن

گفته اند عصر حاضر عصر شکوفایی علم، عصر ارزش آفرینی و معنی گرایی،‌عصر فناوری های نوین و پیشرفته است و از همه مهم تر عصر تنهایی

حجم سنگین نبودن

گفته اند عصر حاضر عصر شکوفایی علم، عصر ارزش آفرینی و معنی گرایی،‌عصر فناوری های نوین و پیشرفته است و از همه مهم تر عصر تنهایی

۳۱ اردیبهشت

۲ ماه شد

امروز هم تموم شد و من همچنان با انبوهی از کار و ...

نمیدونم کی می خوام ادم بشم. تو اینترنت دنبال چی می گردم. مگه نخوندم دیوانه کسی است که از راهی که همیشه رفته و به جواب نرسیده انتظار جواب داره؟!

پس دارم چی کار می کنم؟ این همه رخوت و خستگی و پوچی اخه واسه چی؟ تا کی؟ می خوای چی کار کنی ها ؟

تو اینترنت دنبال کی می گردی کر می کنی تازه بالفرض پیداش کنی می خوای بهش چی بگی؟

این همه ادم زنده اطرافتند می بینیشون اصلا؟ تو که همیشه اخم کردی و می زنی بیرون تازه اگه بری

دنبال چی هستی؟ مگه ۲۱ تیر امتحان تافل نداری؟ مگه نگفتی به موسوی که تا ۱ شنبه براش می فرستی مقاله  رو امروز ۳ شنبه است چی شد؟ می دونی این مقاله مال کیه؟ خبر داری؟ مال دی عزیز من دی ببین چقدر گذشته: دی بهمن اسفند فروردین اردیبهشت؟!!!!! داری چی کار میکنی؟ هی با تو ام عوضی؟ داری چی کار می کنی؟ تو که علنا هیچ کار هیچ کار هیچ کار نمی کنی؟ چته؟ انجامش بده به کی قسمت بدم اخه که به هیچی اعتقاد نداری به هیچی نمی شه قسمت داد که مرام و مسلک نداری اخه

تو کی هستی؟ خدای ادعا نه؟ بیچاره اونی که اسیرش کردی

نمی گذاری اون هم بره سر وقت زندگیش

لشی لش یه نگاه به خودت بنداز؟ ۸۰ کیلو این همه زیادی شدی یک تنبل کامل

برو ببینم دیگه با مثبت حرف نخواهم زد این همه مثبت هت گفتم مگه تکون خوردی تو؟! ها اصلا به خرجت رفت کی باهات حرف بزنه به خرج می ره می دونم هیچکی هیچکی هیچکی

مگه بابا کم قسمت داد مگه گوش دادی؟!

 تو حرف هیچ کی و گوش نمی دونی هیچکی . برو پس به خودت فکر کن ببین داری چی کار می کنی؟ هی داری چی کار میکنی؟ تا کی می خوای بخوابی؟! هی هی هی

 

شنبه

دوباره به سراغ تو می ایم

تا در تو خالی کنم انبوه نگفته های بی صداییم را خاموش

ولی حیف که انگار تنها انهنگ حزین صداست که ارام می کند و اگر نباشد هیچ

امروز برگشت به این سرزمین تنهای هر چند خوب می دانم هر کجای این اسمان هم که بروم باز هم تنهام

یک دوست می خواهم ولی توان ارتباطم نیست جا می زنم لق می زنم می لنگم یک چیز و یا شاید چندین چیز کم است یارایم نیست بلد نیستم شاید

حمید هم و شاید بقیه چه فرق می کنم کسل کننده ام و سرد حرفی برای گفتن ندارم جز نالیدن

خوابم می اید انگار سالها بیدار مانده ام

می خوابم ولی باز هم خسته ام

یم خانه می خواهم از ان خود خاموش و ارام و مطبوع که بخوابم و باندیشم با خود ساعتها در سکوت این است که می خواهم اری سکوت و باز هم سکوت و بعد غوغا خواهم کرد شدید و شدید و شدید.